حلالم کن پشیمونم …
حلالم کن،
که من گاهی گرفتارت نبودم
خیانت کردم و چشم انتظار تو نبودم /
حلالم کن،
پریشون خاطرت، دائم نبودم
اگر غافل شدم ، ناخونده ی فالت نبودم /
حلالم کن،
که مجذوب نگاه تو نبودم
هزاران گفتنی و گفتم ولی حتی … نبودم /
حلالم کن،
برای قاب چشمات بس نبودم
تو از من بودی و من با خودم صادق نبودم /
حلالم کن،
فرشته ، از خطوط خسته چهرت نخوندم
یه وقتایی غم مخدوش این بوم و نخوندم /
حلالم کن،
که در وصف تو من شعری ندارم
من شاعر بجز عاشق شدن حالی ندارم /
حلالم کن،
بمون ، بی اندازه ی من
ازم بگذر برای غفلتی اندازه من /
مهربانی های شما