یادداشت / شهد از خود گذشتن
کاوه کهن : وقتی خصلتی الهی را زمینی میکنیم، به بند کلمات میکشیم، برایش حد و مرز مشخص میکنیم و برای پاسداشتناش، برایش حقوق میبُریم و به سلیقهی خودمان ویتریناش میکنیم، او دیگر خودش نیست!
«ایثار» ظاهرا واژهای آشناست اما تفاسیر و نمودهایش فراواناند. نزدیکترین ایثارگر به ما مادراناند که بهشت خدا از آنشان باد. در جامعه هم ایثارگر کم نیست. از خود گذشتن برای دیگری، برای وطن و خدا.
اگر روزی حال و هوای وطن، ایثار در جنگیدن بود و گردان زنان نانوا شبانهروز آتش تنور را به جان میخرید و پدران ما چند لیتر از نفتهای سهمیهشان را و پیرزنهای روستایی خشکبار آذوقه زمستان را با نان محلی «بقچه» کرده راهی جبهه میکردند و در خط مقدم جوانانی که چشم انتظاران فراوانی داشتند، جانشان را برای رد نشدن دشمن از چند متر خاک وطن ایثار میکردند، امروز هم ایثار و ایثارگر هست؛ چرا که خون و عقیده همان است.
ایثار در پالایشگاههای سوزان جنوب، میان شعلههای آتش است تا به اندازهی قطرهای از ثروت ملی کمتر طعمهی حریق شود. ایثار هنوز ماسک اکسیژن بر میدارد بر صورت طفلی میزند تا نه آتشنشان که «آتشفشان» معرفت و ایثار باشد. ایثارگر ماهها به ترجمه و تحقیق و آزمایش میگذراند که بگوید دستمان پیش سوداگران و اختاپوسهای تجارت دارو و درمان دنیا دراز نیست.
«رفتگر» کیف پر از پول را در سطلهای زباله مییابد و به صاحبش بر میگرداند. اعضای بدن «جوان» پس از مرگ به بیماران اهدا میشود، «محیط بان» دست خالی به جنگ اشرار طبیعتکش میرود و یک «ورزشکار» که میان زجر و فشارهای روحی و جسمی فراوان تمرین میرود که پرچم کشورش را در المپیک و مسابقات جهانی بالا ببرد.
از خودگذشتن برای مردان و زنان با ایمان به شیرینی شیرینترین دلبستگیهاست.
مهربانی های شما