شیک اما حوصله کُش!
ویژه جشنواره فیلم فجر – قسمت ۲
آنچه در زیر می خوانید یادداشت نیست، پراکنده هایی است که در اثر انصراف از دیدن برخی آثار نمایش داده شده – طی فرصتی دو ساعته – به صورت طوفانی از نقد ها در سالن انتظار برج میلاد نوشته شده است ، فارغ از تمام خوب بودن ها، رعایت اصول فیلم سازی و احترام به مخاطب که وظیفه ذاتی هر فیلم سازی است که ادعایش تنها همان فیلمش خواهد بود!
جشنواره فیلم فجر با تمام ویژگی ها و حاشیه هایش به نیمه رسید. از زمان بندی های دقیق و نمایش های به موقع تا جلسات نقد و بررسی کم حاشیه که گاهی شما را نگران می کنند! همگی سیمرغ سی و یکم را به نوعی خاص کرده است.
فیلم های نمایش داده شده در سالن های برج میلاد به گونه ای دو قطبی هستند. یا بسیار خوب و یا بسیار … به هر تقدیر شاید ذائقه فیلم سازان، منتقدان و داوران بخش های مختلف به گونه ای است که تاب برخی کارها را ندارند. صندلی های سینما در اکثر اکران ها به خصوص در سالن اصلی پر می شود اما آه و حسرت هایی که بعد از خروج از سالن وجود دارد از حضور ضعیف برخی گروه های فیلمساز حکایت می کند.
اتفاقی که مسئولان سینمایی برگزار کننده جشنواره فیلم از آن به عنوان نقطه قوت امسال یاد کردند شاید ریشه همین حسرت های اتلاف انرژی جشنواره باشد.
تمرکز زدایی ، تقویت و تنوع بخشی به موضوعات و نگاه به فیلم های مذهبی ، معنوی و بومی شعاری است که تولید کنندگان با حمایت های انجام شده به سوی آنها و به امید و سودای سیمرغ شتافتند. اما آیا این آثار با محک هایی همچون گیشه نیز یارای حضور و تجلی دارند؟ اگرچه اکثر درخشش ها در این جشنواره بیشتر از سوی برخی فیلم اولی ها و یا کارگردان های جوان بود اما درصد بیشتری از فیلم های سینمایی در پرداخت ها، مضمون و حتی قصه اولیه دچار ضعف و سردرگمی بودند به شکلی که می شد با قیاس های ساده ای – حتی به طنز – آنها را به زیر سوال برد.
برخی از فیلم ها با شعار بومی گرایی به نظر از ضعف های اساسی در قصه رنج می بردند. از طرف دیگر صرفه نظر از جای خالی نام های همیشه آشنا ، برخی کارگردانان چهره و حاضر امسال نیز در تولیداتشان موفق ظاهر نشدند.
مهرجویی با اثری نه در حد و اندازه حتی کار قبلیش شاید یک مجموعه طنز خانوادگی را به مدد نمک های رضا عطاران برای تلویزیون ساخته بود.
بهرام توکلی با نمایش اثری مایوس کننده به امید تکرار توفیق های آثاری چون درباره الی با استفاده از موقعیت ها، بازیگران و لوکیشن های خاص و حتی گاهی دکوپاژ های خیلی خوب، مخاطب را با فیلم خود همراه نکرد.
قریبیان با تاکید فراوان برای غافلگیری مخاطب و به رخ کشیدن توانایی دروغ گفتن اثرش تا پایان کار به قیمت نادیده گرفته منطق داستانش یک اثر شیک با عنوان بندی ها، تدوین غیر خطی غیر ضروری و استفاده از چهره های گیشه پسند را تجربه کرد.
“عقاب صحرا”ی خوشبخت نتوانست مخاطب خود را برای اثر فوق گرانقیمتش راضی نگه دارد. رسوایی نیز اگرچه با بازی خوب اکبر عبدی اما همچنان یک فیلم برای رفع کنجکاوی بود.
“آفتاب، مهتاب زمین”، “تابستان طولانی” ،”او خوب سنگ می زند” شاید برای رقابت در بخش جشنواره های استانی سیما تولید شده بودند. اما فیلمی از همان گروه – “تنهای تنهای تنها” با یک سرو گردن از باقی آثار در جایگاهی قابل قبول ایستاد.
“خاک و مرجان” و خسته نباشید بیشتر به مستندهایی برای جغرافیا شناسی بدل بودند و این نگاه حاکم تمام قوت های اثرشان را به زیر سوال برد.
من عاشق سپیده صبحم نیز نتوانست حرف های خوبش را به بهانه ای که ترتیب داده بود به خورد مخاطب دهد و آن دوربین روشن مانده که بازیگران مقابلش رژه می رفتند کار خودش را برای حذف فیلم از اثر منتخب ، کرد.
افزایش کیفی تجهیزات فیلم سازی، استفاده از نرم افزارهای بهبود بصری و صوتی نسخه های فیلم شاید به برخی از فیلم ها کمک شایانی نکرد و حتی بعضی از آنها با گم کردن زمان و ضروریات آن دوره در روایت قصه و تضاد با امکانات موجود سعی صرف در به رخ کشیدن اثر داشتند.
باید تا پایان جشنواره دید آیا باقی آثار می توانند قضاوت این نیمه راه را تغییر دهند. طبق اطلاع از سینماهای عمومی نمایش فیلم ، آثار پوران درخشنده ، بهرام توکلی و حسین شهابی در لیست انتخاب های مردمی اهالی فیلم هستند. باید دید سر انجام از آشیانه سیمرغ کدام آثار بر می خیزند.
مهربانی های شما