دسته: شعر

نقطه پایان ۰

نقطه پایان

  جای تو خالی بود هر که چیزی می گفت [در شناسنامه من] یکی از نیمه رفیق این راه یکی از نیمه گمشده اش و دگر چشم به راه اولاد آن یکی مهر حضور پر رنگ هر که...

دلت آرام و جانت ایمن از بیم و بداخلاق ۰

عید ایرانی

        دلت آرام و جانت ایمن از بیم و بداخلاقی سلام عید من بر گل فشانی های ییلاقی هوایت نو، کهن مهد سترگ شاد صنابی گل رویت چو ماهی های سرخ عید،عنابی   * صناب...

می ترسی؟! ۰

می ترسی؟!

می ترسی! از دنیا کمی از سهم تو کم شه می ترسی این آخر سری میراث تو غم شه می شه بگی تو فاصله از آدما چی هست می خوای بدونی راه عشق واسه تو کی بست؟ درد...

شعر / اشغالگر ۰

اشغالگر…

اشغالگر، آن سرزمین خوارست آیا؟ یا آنکه مال و مکنتی را می رباید یک خوش نشین بر خان مردم یا آن بساطی که معابر می رباید اشغالگر،شاید تو باشی نازنینم آنکس که قلب مردمی را می رباید اما...

۰

درد من

جان من از درد است! بغض های ساده، خواب های خسته روح من تب دار است شورهای یک دل،زخم های بسته این عفونت ها چیست؟ رگه های تردید، ذق ذقی پیوسته ای جنون گوش بیار لا به لای...

شعر شین شرم ۱

شـیـن شرم

شین است حرف الفبای درس ما  شین است مشق کلاس بچه ها  شین بچه ها شعف و شادی وسرور  شین ، شینِ « شین آباد » و شهر دور  شین، شون سیران* شعله ور و سوخته  شین ،...

۰

ماه کاملی دیگر!

امشب که قرص کاملی، ای ماه دیوانه شدم گردتو من با جان و دل، ای گل پروانه شدم در هر نظر می جویمت پرده نشینِ ابر غم گو باد بر ابران شوم این من که مهپاره شدم