این گلستان “گل مریم” هم داشت
پیاده روی خوب است هم برای جسم و هم روح. چند روزپیش گذرم به خیابانی در یکی از مناطق تهران افتاد که در میدانش چند روزی است نام جدیدی نقش بسته:”شهید گاگیک طومانیان”.
عابران درگیر و دار روزمرگی هستند و من اما پیاده در آن میدان و شاید در تاریخ قدم می زنم. کمی دور تر می روم ،آن سال هایی که افتخار همکاری کوچکی در نگارش کتاب” گل مریم ” را داشتم. آن روزگار شاید من هم گمان نمی کردم وطن چقدر می تواند عزیز و حفظ و بقاء اش محترم باشد.
امثال طومانیان ها آن روزها در جزیره مجنون و گوشه گوشه سرزمین های معراج شهدا در کنار برادران و خواهران هم وطنشان جنگیدند. آنها هم خدا را سوگند دادند تا در برابر جبهه باطل پیروز شویم. مادران آنها هم طعم تلخ اسارت، شهادت ، مجروحیت و جانبازی را چشیدند و بسیاری تا همین امروز چشم انتظار بازگشت پیکر نوگلان خود هستند که با دعای خیر بدرقه شان کردند.
آنها حضرت مریم (ع) را الگوی خویش داشتند که خود و فرزندش در برابر سختی ها صبور بودند. کلیمی ، مسیحی و زرتشتی در جزیره های مجنون ،مجنون جانبازی بودند. آن روزها در حین انتشار آن کتاب من به چشم دیدم ، آنچه را ما در این سال ها نادیده گرفتیم، حضور جانانه اقلیت های دینی در آن سال ها و پس از آن را و پیش از آن مادرانی که دلجویشان بر همه واجب بود و هست.
نام ها متفاوت است اما مشق عشق را می شود نزد همه مادران این سرزمین فراگرفت.من به ایرانی بودم افتخار میکنم . نامگذاری ها و بزرگداشت ها را به فال نیک می گیرم و با خودم تکرار می کنم گاهی پیاده روی در تاریخ لازم است.
شهریور ۱۳۹۴ – مجله همشهری خردنامه / همشهری پایداری / صفحه ۸
مهربانی های شما