دو شعر برای خفته یاس خانه
نگاه و حرف و نامه ام
و هر زمان غزل غزل بهانه ام
همه به پای هر شبی که مبتلا
به چشم های خفته یاس خانه ام
***
در کنارت چون سکوتم
ساده و بی وقفه
شب تو را می خوانم
چکه ای از لحظه
من که “من” هم نیستم
این دمه آخر شب
به تو می اندیشم
اندکی هم خسته
بسترت یاس و لبت خنده و من
سایه بانت ، خیمه ات ، تن پوشت
بی تن و در خلصه
می خوران مست ندیدند چو من
تو همان مهتابی
روشن و وارسته
سعد سالم ماه بانو ، خواب تو
مبتلا کرد به ویروس جنون
عاشقی بی هر”چه “
ساعت ۱:۲۰ بامداد ۴ مهر ۸۸
مهربانی های شما