در باره آن ” چ ” که حاتمی کیا ساخته است
فیلم آخر ابراهیم حاتمی کیا را که ببینید سوال های زیادی در ذهنتان شکل نمی گیرد. یک فیلم شخصیت محور و یا به تعبیری یک مستند از یک قهرمان ملی، آخرین دست پخت آقای خاص سینماست که چندان دوست ندارد اورا در ژانر و مرز محدود کنند.
فیلمی پر خرج ساخته تا بیننده را با گوشه ای از حوادث کردستان بعد از انقلاب و حواشی پا گرفتن یک حکومت جوان انقلابی – اسلامی با محور شهید چمران آشنا کند.
نام فیلمش را گذاشته « چ » تا یاد شهید دکتر مصطفی چمران بیافتیم. یادهمان تحصیل کرده آمریکا و چریک ایرانی عازم به فلسطین و لبنان ، که انصافا هم خوب از کار در آمده چرا که از همان اولین سکانس کنار دستی های شما در سالن نمایش زیر لب می گویند: «آخ دمش گرم چقدر شبیه…»
از هنر گریم و جلوه های ویژه و طبیعت بکر محل تصویربرداری بگذریم،یک سوال کوچک می ماند ته ذهن آن کس که فیلم پر سر و صدای جشنواره فیلم فجر امسال را دیده است:
حاتمی کیا می خواست کدام چمران را نشان دهد؟
قهرمان قصه او تا آخرین سکانس ها هم از خشونت پرهیز می کند به شکلی که فرمانده محلی پادگان مستقر در روستای داستان نیز به او طعنه می زند. او جایی دست به اسلحه می برد که دیگر ساعاتی با فرمان امام فاصله نیست.
استفاده از صدای خود فریبرز عرب نیا که در خلاف شخصیت پردازی و نزدیکی به چمران عمل می کند، بگذریم،گویی حاتمی کیا در روایت زندگی چمران دنبال یک مفهوم امروزی و شاید حتی سیاسی بوده است.
در بسیاری از صحنه ها احساس مورد نظر کارگردان خوب به مخاطب منتقل می شود و شاید این بخشی از رسالتی است که کارگردان در ادای دین به ” چریک کت شلواری ” آن سال ها انجام داده است.
بخشی از داستان که صحنه های جدال متخاصمان و مدافعان و حمله نظامی است بسیار خوب در آمده اگرچه با گرافیک و جلوه های ویژه متوسط گاهی بیننده در دلش می گوید خوب مثلا این آتش واقعی بود؟ بیخیال …!
از طرفی هم در نمایش برخی صحنه ها شاید دلیل پافشاری کارگردان بر جزییات مشخص نیستم. مثلا آنچه اسناد تاریخی روایت می کنند جدال کردهای جدایی طلب با حمله های وحشیانه و سر بریدن هایی همراه بود که بیشتر شبیه شبیخون داشته تا لشگرکشی نظامی علنی اما به جای اشاره به این موارد تاکید بر قطع شدن سر و دست و تکه تکه شدن اعضای بدن مجروحان در هلیکوپتر که شاید صحنه های مناسبی برای عموم مخاطبان نباشد ، شاید بیشتر به سلیقه کارگردان باز گردد برای نمایش قصاوت دشمن در این فیلم بلند سینمایی.
از این ها که بگذریم و کدهایی تاریخی داستان را زیر رو کنیم باز هم از لا به لای اشاره به سردرگمی ارتش ، کمبود تجهیزات، قصور دولت و …. یک چیز خودنمایی می کند. شخصیت صلح طلب و اهل گفتگوی دکتر چمران فیلم.
آنچه که در اینجا به آن می رسم شاید – تاکید می کنم شاید- از نظر فیلمساز مصرف امروزی داشته است. او نماد و اسطوره ایرانی آن سال ها را امروز به مخاطبان داخلی و شاید خارجی اینگونه نمایش می دهد تا بگوید مرد شماره یک عملیات های نظامی در آن زمان در ایران و لبنان جنگ طلب نبوده است. ایرانی اهل جنگ نیست ، ما همیشه مورد حمله قرار گرفته ایم و حقوقمان تضییع شده است.
شاید او پس از سکوتی طولانی می خواهد پرچمدار فرهنگی در دورانی باشد که دنیا منازعه ایران را با آمریکا و رژیم صهیونیستی را نظاره می کند.
نمی دانم اما به هر سو اگر با این اندیشه این فیلم به گیشه می رود شاید تحسینی مضاعف را خواهد داشت که اگر این نباشد باید از خود بپرسیم کسی که در ختم ماجرای کردستان نقش بسازیی داشته پس چرا در فیلم حاتمی کیا اینقدر منفعل است.
بازی مریلا زارعی ، اجرای قطعاتی به زبان کردی و فیلم برداری اثر از دیگر نقاط مثبت این داستان به شمار می روند. شاید عنوان بندی پایانی و سکانس آخر آن هم می شد مرتبط و بهتر ساخته شود. چرا که تصویر درستی از دکتر چمران و ارتباط او با خانواده و از بین بردن خاطرات آنها با باز کردن فیلم دوربین شخصی اش به مخاطب نمی دهد.
به هر روی باید دید مخاطبان پس از اکران چ را می پسندندیا نه .
وبسایت رسمی فیلم ” چ “
مهربانی های شما