سهم ما از خشونت
کاوه کهن : اسلام دین خشونت، منع و محدودیت است و این را همه در تلویزیون هایشان و روزنامه های صبح می بینند. آیا این گونه است؟ نقشه توزیع ادیان در دنیا را که ببینید شاید نقاط درگیر خشونت، جنگ و اختلافات حاد داخلی بیشتر در مسلمان نشین هاست.
اما سوال اینجاست که اگر مسلمان ها خشونت طلب هستند چرا فقط با هم درگیر می شوند و به کشورهای صلح طلب و متمدن غربی و اروپایی حمله نمی کنند؟ پاسخ آن نیز چندسالی است با عملیات های انتحاری در اروپا مشخص گردیده است. پس واضح است که مشکل امروز دنیا مسلمانان هستند. افرادی که حقوق زنان را به رسمیت نمی شناسند، با آزادی مخالف اند و … . شاید این همپوشانی ساده و ابتدایی،خیلی ها را به غلط بیندازد که بله ، لابد چنین است و اگر چنین نیست، پس این آمارها و جغرافیای هم پوشانی خبر از چه م یدهد!
خوان کول،استاد تاریخ دانشگاه میشیگان، اسلام را قربانی می داند و می گوید:« تروریسم، یکی از تاکتیکهای افراطگرایان در هر دین و در ادیان سکولار مارکسیسم یا ناسیونالیسم است. هیچ دینی از جمله اسلام، خشونت کورکورانه علیه بیگناهان را توصیه نمیکند.باید به نوع خاصی از نابینایی دچار بود تا بتوان علیرغم آمار مرگومیر قرن بیستم ]اشاره به بیش از ۹۰ میلیون کشته توسط مسیحیان اروپا[ مسیحیان اروپایی را «خوب» و مسلمانان را افرادی ذاتاً خشن دید.»
او در مقاله ای دیگر در سال ۲۰۱۶ قرآن را کتاب صلح می خواند:« قرآن می گوید یکی از نام های خدا صلح است.اگر خدا صلح است و اگر آشکار شدن قرآن به محمد(ص) صلح باشد، صلح در این کتاب بسیار متمرکز است. »
نظایر او زیادند اما صدایشان دربوق های رسانه ای شنیده نمیشود. رسانه هایی که هم ما را قانع می کنند که شاید مشکل از ماست و نیز به هم کیشانشان هیولایی از مسلمانان نشان می دهند. این رسانه ها با چه منشاء و مبدأ حس صلح طلبی شما را زیر سال می برند، دفاع در برابر متجاوز را خشونت ترجمه می کنند و حمایت آنلاینشان از گروهک های افراطی لحظه ای قطع نمی گردد.
چرا حمایت مسلمانان از یکدیگر را در دنیا تروریسم و دخالت سیاسی می پندارند و تزریق نیروی نظامی و اسلحه به هزاران کیلومتر انطرف تر از سوی آمریکا و متحدانش را تلاش برای ثبات و صلح می خوانند.فکر کنید… .
لینک این مطلب در سایت نشریات موسسه همشهری
مهربانی های شما