محمد(ص)؛ روایتی ایرانی از پیامبر خوبی ها
به بهانه پر خرج ترین و مهمترین فیلم اعتقادی سینمای ایران ، محمد(ص) که چندی است اکران آن در سینماهای سراسر کشور آغاز شده است، چند خطی نوشته ا که از نظرتان می گذرد.
این فیلم را چندی پیش دیدم و مجموعه ای از نگاه ها و نظرات را پیرامون آن را خواندم. صرفه نظر از نام کارگردان که برایم تداعی کارنامه خوبی را می کند، این نوشته را با نگاهی بی طرفانه به اثرش منتشر می سازم. چراکه مجید مجیدی اگرچه روایت شاعرانه ای دارد و آثارش در این سال ها مورد احترام منتقدین بوده است اما سبک و سیاق فیلمسازی اش را نمی پسندم.
این فیلم یکه تازی خلف خود الرساله – یا همان محمد رسول الله خودمان – را در شرایطی پس از چند دهه شکست که گمان می شد کارگردان آن نگاه و ایده نویی در به تصویر کشیدن زندگی پیامبر نور و رحمت برای مخاطبان جهانی داشته باشد. موافقان و مخالفان این اثر هم در حال حاضر در چند بخش سینمایی، سیاسی و اعتقادی تقسیم می شوند که پر واضح است بر طبق نگاه مناسب فیلم، نگارنده نیز تنها در مقام منتقد سینمایی به درون مایه و تکنیک ها اشاره داشته و مظلومیت فیلم را در تحریم ها و نقدهای ناروای برخی کشورهای مسلمان بر نمی تابم.
از این رو در چند بخش این اثر بلند و پرخرج سینمایی قابل توجه و نقد است:
داستان
متن فیلم نامه شاید به همان ادبیات شاعرانه مجیدی نزدیک شود اما گویا نگاه تاریخی و نیز تاکید بر سخن گفتن یهودیان ، مسیحیان و حبشیان به زبان اصلی خود ، ریتم را از مخاطب می گیرد.
برخی دیالوگ ها بسیار سرضرب و تند تر از آن است که مخاطب به درک آنها برسد و از فیلم جا نماند. از طرفی زبان فیلم بر حسب فیلم های تاریخی ایرانی بسیار ادبی نگارش شده که شاید برای جذب مخاطبان امروزی یک نقطه ضعف به حساب آید و شخصیت ها را کمی دور از دسترس کند.
این ها را اضافه کنید به برخی تعلیق ها و گره های داستان که مانند مرور کودکی پیامبر توسط عمو از شب تا صبحی که در شعب ابیطالب در انتظار حمله سران قوم است ،کمی ضعیف و نا به جا به نظر می رسد.
بازی ها
بازی ها اگرچه در نوع خود استاندارد و به قولی جهانی انجام می شود اما از طرفی هم بازیگران مجالی برای شخصیت پردازی ندارند. شاید شخصیت یهودی فیلم با بازی محسن تنابنده بیشتر دیده و پرداخته می شود اگرچه باز هم نمی فهمیم که در نهایت قوم یهود موافق ظهور پیامبری از قومی دیگر بود یا نه چرا که با حذف فرد یهودی – تنابنده – بر اثر خیانت افراد اجیر شده اش دیگر هیچ نشانی از یهودیان مخالف نمی بینیم.
شاید بازیگران جوان فیلم به جوان پسندی و اسپورت بودن فیلم کمک کنند. واژه اسپورت را از این رو به کار می برم که گویا قرار بوده بسیاری از چهره ها شیک و فانتزی نمایش داده شوند. حتی پیرشدنشان هم بسیار زیبا و به سبک پیرمردهای زیباروی فیلم های چشم بادومی دلبرانه است.
زنان فیلم آنچنان بار احساسی و مادرانه قصه را پیش نمی برند و حتی گمان می شود می شد از برخی چهره های خاص تر در نقش ها استفاده کرد که اسطوره و عظمت را در چهره هایشان یافت.
گریم
گمان می شود دل گریمورها نیامده ردی از گرمای جانسوز مکه و … را بر صورت زنان و مردان حتی مرفه شهر بزنند. تا انجا که با خود می گویید ایرنه پاپاس – هند جگرخوار – فیلم «محمد رسول الله» عقاد چگونه در اوج ثروت همچون ذغال گریم می شود اما دایه پیامبر گویی برنز کرده و از سالن مد بیرون می آید! آنها در همه شرایط حتی بعد از سال ها عمر ردی از پیری را به زور با خود داشته و در نهایت گیسوان بافته شده شان دورنگ می شود!
دکور
این از نقاط قوت فیلم است که دکور ها و انتخاب لوکیشن ها بسیار جذاب و تمیز انجام شده و رد پایی طراحی صحنه شرقی در آن دیده می شود.
اگرچه گاهی برخی خانه ها و اماکن بسیار نو تمیز به نظر می رسند گویی هیچگاه کسی در آنها زندگی نکرده است.
جلوه های ویژه
شاید به جز انیمت بسیار سطحی پرندگان ابابیل و تکثیر بیش از حد انها برای فرار از لو رفتن تصنعی بودن ماجرا باقی صحنه ها و پس زمینه ها چه در سکانس های دریا و یا در بخش های دیگر قابل تحصین است.
فیلم برداری
با آن همه تعریفی که از فیلم بردار این اثر شد اما گاهی گمان می کنید از قصه خارج شده اید و حضور دستگاه فیلم برداری را حس می کنید . و این در برخی از صحنه ها که قرار است برداشت یکپارچه ای انجام شود و دوربین مجبور به حرکت است دیده می شود. نماها هم به گونه ای انتخاب شده که به جز چند قاب بسیار زیبا در هنگام حضور محمد (ص) در گوه و غار حرا اکثرا از لانگ شاد ها و اگستریم لاگ شات های رویایی فیلم های تاریخی خبری نیست.
موسیقی
نظرم در این باب هم استفاده از هنرمندان بنام داخلی است. چرا که حتی موسیقی با صحنه های فیلم نسبتی نداشته و به جز نام والای پیامبر که خود مهیج و شورآفرین است گاهی تم ها و قطعات به صحنه ها نخورده و آنها را عقیم می گذارند. شاید اگر به جای استفاده از یک اهنگساز خارجی گروه ارکسترال موسیقی ایرانی و نیز چند نوازنده چیره دست سنتی و آشنا به سازهای عربی دست به کار می شدند حماسه هایی ماندگار در فیلم ثبت می شد.
مدیریت کارگردان در جمع شدن یک اثر بزرگ سینمایی ، استفاده از ظرفیت های داخلی ، نگارش یک فیلمنامه تاریخی حساس و محل بحث برای جمعیت بزرگی از ملسمانان به هر روی یک کار کارستان است. به عوامل این پروژه بزرگ خسته نباشید می گویم و گمان می کنم باید این اتفاق با نگاهی جزیی نگرانه تر در سال های پیش رخ می داد.
به هر روی باید ببینیم این فیلم پر خرج با تمام ضعف و قوت هایش پس از یک اکران نسبت طولانی چه سهمی از مخاطب و نیز چه میزان از رضایت او را جلب و جذب می کند. همچنین بازخورد جهانی مسلمانان و غیر مسلمانان در مواجه با این اثر ایرانی را به انتظار بنشینیم.
مهربانی های شما