روز خبرنگار مبارک نیست
این یک روز جشن نیست! روز یادآوری بسیاری چیزهاست. روزی که باید به کسانی که حامل، راوی و منعکس کننده اخبار هستند و گاه حضورشان بر اساس اصل حرفه ای بودن اصلا به چشم نمی آید، جور دیگری نگاه کنیم؛با دقت و احترام.
نه چون نبض اطلاع رسانی جامعه در دستانشان است و نه فقط برای اینکه می توانند افکار عمومی را رهبری و هدایت کنند. چون آنکه بیشتر می داند اضطراب و رنج بیشتری می برد. او که در جریان کشف واقعیت هاست ، فشارهای بسیاری را تحمل می کند. او باید هر بار به گروهی از جامعه تفهیم کند که هدفش و خروجی تولیداتش چیست و برای کیست.
او در میان افرادی غیر حرفه ای، افرادی ناوارد – اما تزریق شده به جامعه رسانه ای- باید هم از وجه کاری اش دفاع کند و هم دغدغه های خودش و توقعات جامعه پرسشگراش را مطالبه کند.
باید منابع خبری اش را با مصائب فراوانی حفظ کند و نگذارد آنها او را روابط عمومی خود کنند.
جانش، روحش، زمانش و آزادی اش در مرور سال ها فرسوده می شود، پژمرده می گردد.
اما امیدوار است به امیدسازی و روشنگری مردمش، دلخوش است به آنکه خبرهایش چراغی است برای مسیر پر پیچ و خم زندگیشان و آرزومند افق هایی است که برای آبادی و آزادی میهنش ترسیم کرده.
روز خبرنگار را اینبار و در کشاکش تلخ این روزهای کرونایی ، این ایام عجیب تاریخیمان به شما همکاران عزیزم تبریک می گویم. دوست دارم روزی فارغ از همه تلخی ها کنار هم باشیم. با هم و برای هم تلاش کنیم که دوباره آن روزهای طلایی بازگردد، روزهایی که میانه همه ناملایمات اجتماعی، فرهنگی و … شور و شوق نوشتن و بسیار نوشتن و گفتن و گفتگو محیا بود. حس خوبی بین ما بود تا در رقابتی نانوشته زودتر برسانیم خبرهایی از بهتر زیستن و بهتر بودن و خوبی ها…
با گرامیداشت خبرنگاران، روزنامه نگاران و اصحاب عزیز رسانه که در این سال ها از دست دادیمشان و از قلم و هنرشان محروم شدیم ، امید که روزهای پیش رو ایامی نکو باشد و تیترها رنگ و بوی زندگی بگیرد و امید.
مهربانی های شما