یک عاشقانه رنگی
فیلم ملاقات خصوصی در جسنواره فیلم فجر یک تصویر زیبا در دل یک رخداد بسیار تاریک را به خوبی به تصویر می کشد.
در انتهای فیلم فرهاد به دشتی می رود که پروانه روزی در آنجا گیاهان دارویی می چید. او وقتی آمده که پروانه آنجا نیست و انگار رنگ و بو و زندگی هم از آن دشت رفته که این تصویر برای بیننده بسیار جذاب است.
قصه فیلم سینمایی« ملاقات خصوصی » مانند لباس های پروانه با بازی پریناز ایزدیار رنگی و شاد است اگرچه در دل زندان، بین خانواده هایی که مدام درگیر نزاع و فلاکت و بدبختی هستند.
عشقه های محبت و زندگی بی آنکه شعاری و ویترینی باشند در تار و پود قصه ای متفاوت می پیچد و تا انتهای فیلم روایتی از وصل دو جوان را در زمان و مکان و شرایطی عجیب و شاید اشتباه می کند.
شروعی که شاید بر مبنای یک سوء استفاده بزهکارانه شکل گرفته است اما رنگ شاد عشق سیاهی ها را کنار زده، قلب فرهاد را عاشق می کند.
فیلم این واقعیت را تکرار می کند که هیچ خوب و بد مطلقی وجود ندارد. زندانی های این دنیا می توانند در شرایط مختلف انسان های متفاوتی به نظر آمده ، ما را غافلگیر کنند.
فرهاد به ما فردی امروزی، تحصیلکرده، مودب و اجتماعی معرفی می شود که در یک لحظه به یک سارق تبدیل شده اما سال ها تاوان این اشتباه را می پردازد. در زندان پس از هفت سال تنها راه نجاتش را به تن دادن به خلافی دیگر می بنید.
با آمدن پروانه مسیر این داستان بسیار تغییر می کند.

بازی های درست دو شخصیت اصلی، پرهیز کارگردان از فرو رفتن در تلخی های اجتماعی و تنها روایت تیتروار مشکلات برای فهم بهتر قصه باعث می شود این فیلم علاوه بر نمایش تمام مفاسد و مشکلات اجتماعی بزهکاران همچون اعتیاد و فروش مواد مخدر، قصه خود را پیش برده و مخاطب را کسل و آزرده نکند.
شاید از همینجا نگاه فیلمساز مقابل نگاه هایی قرار می گیرد که می خواهد فقط روایت کنند و بسیار هم بر جزییات آنچه که در لایه های پنهان اجتماع است، اسرار می روزند.
اما «امید شمس» علاج را همزمان می گوید و راه نجات که عشقی است رنگین و بی ریا و فداکارانه که حاضر است خودش را نیز فدا کند تا زندگی بهتری برای دیگری رقم بخورد.
عاشق و معشوق این فیلم وقتی برای عاشقانه های متداول ندارند اما همچون قصه های کلاسیک عاشقانه ، از کوتاه زمان ها و دیدارهای مخفیانه به سبک این فیلم و حتی ازدواج متفاوتشان به بهترین شکل استفاده می کنند تا مفهوم دوستت دارم را به بیننده نمایش دهند. دوست داشتنی که باعث فداکاری دو طرفه می شود.
ریتم فیلم ، نوع بازی ها ، کارگردانی و حتی شخصیت های قصه قابل قبول و خوب هستند. عناصر پیش برنده قصه هر کدام کارکرد مناسب خود را دارند. حتی پسر بچه ای که گویی رسالتش نمایش مهربانی و صداقت و پاکی پروانه است، این مهم را به خوبی نمایش می دهد.
حتی برادر دختر با آن هیبت و رفتار زخمت و وحشیانه پیش برنده جالبی است که مخاطب را در قصه هدایت می کند.
جامعه ما این روزها درگیر بسیاری از آسیب های اجتماعی ریشه دار است همچون اعتیاد، بزه کاری، طلاق و بسیاری دیگر که پیشگیری از آنها نه کار نهایی دولت ها و نه بازدارندگی از آنها با زندان و مجازات علاج درد است.
شاید تشکیل خانواده، ازدواج موفق، عشق و امید در زندگی بر بسیاری از این بیراهه ها خط بطلانی بکشد و جامعه آرمانی را تصویر کند.
پیشنهاد فیلم و فیلم شناخت :
این فیلم یکی از شانس های جشنواره و فیلم هایی است که حتما مور استقبال بینندگان قرار می گیرد. اگرچه اصا توصیه نمی شود با خردسالان و کودکان آن را تماشا کنید اما برای دیدن فیلم امتیاز بالایی را در نظر بگیرید.
داستان فیلم دربارهی دختری به نام پروانه است که در حومه شهر تهران صاحب مغازه و دارای خانوادهای ضعیفی است. پدر خانواده در زندان است. فرهاد که همبندی پدرش است با پروانه برای کارهای پدرش هر از گاهی در ارتباط است و به او علاقهمند است. روزی فرهاد به پروانه ابراز علاقه میکند و …
عوامل فیلم:
بازیگران : پریناز ایزدیار ، هوتن شکیبا ، ریما رامینفر ، رؤیا تیموریان ، سیاوش چراغیپور ، نادر فلاح ، پیام احمدی نیا ، شیرین آقا کاشی ، حسین پارسایی
کارگردان: امید شمس
نویسنده : امید شمس ، بهمن ارک ، علی سرآهنگ
پیوند نقدهای دیگر فیلم های جشنواره فیلم فجر در رسانه کاوه کهن
مهربانی های شما