دل آرام
از باب بی میلی مرا صرف خودت کن
ای شاه زاده! غنچه را نذر گلت کن
هر بار اهلی کردی و عهدی نبستی
تنها بیا فکری به حال این دلت کن
کشتی طوفانی، دلت را لنگرت کن
پژواک را آرامش فریاد این تنهایت کن
دل پاره ای سرد و شبیه هیچ جز غم
وا کن گره ، رفع بلا از مشکلت کن
کاوه کهن
۱ خرداد ۱۳۹۸
مهربانی های شما